*وقتی که احمدینژاد خانهنشین شد جریان انحرافی 3 پیام را میخواستند بدهند به 3 گروه. یک پیام به طبقه متوسط که به میرحسین رای دادند و آن اینکه اگر شما دنبال کسی هستید که جلوی نظام بایستد، بهتر از احمدینژاد گیرتان نمیآید و شاهد این گفته کامنتهایی است که در پی این یادداشت در سایت خدمت آمده بود. همه ضد انقلاب صف کشسده بودند و سوت و کف و هورا برای احمدینژاد سر داده بودند که ما تازه داریم تو را میشناسیم! پیام دوم برای آن 25 میلیون نفری بود که به احمدینژاد رای دادند و آن هم این بود که ما میخواهیم برای شما کار کنیم، اما نمیگذارند و دست ما را بستهاند! یک پیام هم برای خارج از کشور میخواستند بفرستند و آن اینکه ما در ایران تصمیمگیرنده هستیم و این طور نیست که در ایران ما تابعی از تصمیمهای جای دیگر باشیم.
*اما پروژه خانهنشینی به چند دلیل شکست خورد:
اول اینکه قرار بود و خیال میکردند این پروژه ابعاد اجتماعی پیدا کند و مردم به دفاع از جریان انحرافی به خیابان بریزند که نه فقط این نشد بلکه برعکس شد و کار به جایی رسید که آقای احمدینژاد جرئت سفر به قم رفتن را پیدا نکرد. دوم اینکه هیچ گونه حمایت سیاسی هم از این قضیه خانهنشینی نشد و یک نفر هم در جامعه سیاسی ما پیدا نشد که بگوید آقای احمدینژاد خوب کاری کرده است و لذا تنها ماندند. سوم اینکه این پروژه شکست خورد چون حضرت آقا کوتاه نیامدند. مشی مقام معظم رهبری در جریان فتنه هم همین بود که هیچ باج ناحقی داده نخواهد شد. دلیل بعدی شکست پروژه خانهنشینی این بود که این جریان میخواست مشایی را به عنوان راه حل به نظام تحمیل کند که چندین بار این طرف و آن طرف هم گفتند که به گوش نظام برسد و خب این اتفاق هم نیفتاد. منبع: جهان مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی